- گاه و بیگاه
- وقت و بی وقت، همه وقت
معنی گاه و بیگاه - جستجوی لغت در جدول جو
- گاه و بیگاه
- وقت و بیوقت، پیوسته، دایم، همواره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گاه و بیگاه: سوم دور بودن زخیر کسان که دردش بود سوی آن کس رسان. که درگاه و بیگه کسی را بسوخت به بیمایه چیزی دلش بر فروخت
گاه و بیگاه: نشست جای او خالی مبادا گه و بیگاه و سال و ماه هرگز. (مسعود سعد)
وقت و بی وقت
گاه و بیگاه گاه و بیگه